ورود کاربر

جملات تربیتی

براي اين نيست كه چون اطفال را دوست مي داريم آنها عزيز هستند بلكه براي دوست داشتن آن روح لطيفي كه در اطفال است ،آنها عزيز هستند

از حضرت عبد البها پرسیدند


از حضرت عبدالبهاء سؤال شد که چرا اعمال ناقضین قلب هیکل مبارک را مکدّر می‌کند؟ در جواب فرمودند:
 "من از برای آنها عزّت ابدیه خواستم؛ این پسر (دكتر فرید) را تربیت نمودم كه به حال امر مفید باشد خدمتی به آستان مبارك نماید و شمع روشنی باشد ولی هویٰ و هوس و پول‌دوستی نگذاشت. حال عَلَم اختلاف برافراشته؛ این قدر احبّاء را دوشید و به وسائط عدیده پول گرفت؛ هفتصد لیره پول آورد و در این اطراف زمین خرید؛ قالیچه كه جمال مبارك روی آن جلوس فرموده بودند به آمریكا برد و به قیمت گزاف فروخت. دستمال‌های ابریشمی را به اسم حضرت ورقۀ مباركۀ علیا می‌برد می‌فروخت و پول‌های زیاد می‌گرفت. مسیس هرست زن بسیار پول‌داری است؛ خیلی هم با حبّ بود. ولی پدرش، میرزا اسداللّه، او را مخمود نمود. چه كه ماهی پنجاه دلار می گرفت. بعضی دیگر هم مواجب می‌گرفتند. كاغذی به او نوشت كه پنجاه دلار كم است؛ لهذا جمیع مواجب‌ها را قطع كرد.
 "در سفرم به آمریكا ابداً ذكر او را ننمودم و اگر احبّاء ذكری می‌نمودند سكوت می‌كردم و نمی‌خواستم از او كلمه‌ای گفته شود تا گمان نرود ما تعلّقی به او داریم تا آن كه در ورود به كالیفرنیا گودآل و كوپر خواهش كردند ملاقاتی با او بشود. چون ملاقات نمودم، شب فرید خواسته بود از او پول هنگفتی بگیرد. صبح در جلسۀ عمومی فرید را مترجم قرار دادم و گفتم اگر كسی قصدش پول گرفتن است او بهائی و اهل ملكوت نیست و ما از او بیزاریم و احبّاء باید او را بشناسند. فرید ملتفت شد دیگر ذكر پول نكرد و امّا از سایر احبّاء به انواع وسائل و حِیَل پول گرفت. این‌ها خود را معدوم می‌نمایند و به ما زحمت می‌دهند. به چه مشقّتی بعضی را در ظلّ امر در آوردم حال او مخمود می‌كند. اشجاری نشانده شده كه شكوفه و ثمر دهد؛ حال او قطع می‌نماید. چون كه دلش هیزم می‌خواهد؛ چراغ روشن شده را خاموش می‌كند؛ می‌گوید اگر چراغ باشد نمی‌توانم دزدی كنم تاریكی می خواهم.
 "فرید سبب شد که پدرش « میرزا اسدالله اصفهانی » که با آن همه زحمات عرش مطهرحضرت اعلی را ازایران به ارض اقدس برد و تحویل حضرت عبدالبهاء داد دچار لغزش نماید . و درسفری که حضرت عبدالبهاء قصد داشت حضرت شوقی ربانی را همراه خود به امریکا ببرد داروی عوضی درچشمان شوقی چکانید و قرنطینه اجازه خروج حضرت ولی امرالله را نداد تا به همراه حضرت عبدالبهاء عازم دیار غرب گردد . در موقع برگشت حضرت عبدالبهاء به ارض اقدس فرمودند « این فرید خون دل زیادی بمن کرد » یعنی بیانات مبارکه راطور دیگری و به میل خود ترجمه می کرد . ( فرید به هزینه حضرت عبدالبهاء در مدرسه امریکائی بیروت تحصل کرد ) .

خاطرات حبیب، ج1، ص 100-101 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.
  • تگ های مجاز : <a> <em> <strong> <cite> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگرافها به صورت اتوماتیک جدا سازی می شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی

سیستم امنیتی
این سیستم امنیتی برای دفع کامنت های اسپم است.
Image CAPTCHA
حروفی را که در تصویر می بینید را تایپ کنید.