ورود کاربر
جملات تربیتی
هر طفل ممكن است كه سبب نورانيت عالم گردد و يا سبب ظلمانيت آفاق شود لهذا بايد مسئله تربيت را بسيار مهم شمرد.
ناشنوایان
انسان حيوان ناطق است؛ نه به اعتبار گويايي بلكه به اعتبار توانايي برقراري ارتباط با ديگري يا ديگران به هر وسيلهاي كه ممكن است. كودكان ناشنوا به دليل نقص موجود در سيستم شنوايي، معمولاً دچار مشكلات فراوان ميشوند كه يكي از اين مشكلات نقص تحول زباني آنان است كه به تبع خود پيامدهاي ديگري را چون نقص در تفكر انتزاعي به دنبال دارد. عدم توانايي در برقراري ارتباط و حفظ و تداوم آن از ديگر پيامدهاي اين كاستي به شمار ميرود. آسيبهاي شنوايي طيفي گسترده را در بر ميگيرند. در خصوص تعريف ناشنوايي ما به تعريفهاي متعدد برميخوريم.
فرد ناشنوا كسي است كه آستانة شنوايي او در فركانسهاي 500، 1000 و 2000 هرتز حدّاقل در حدود 90 دسيبل باشد؛ يعني قادر به شنيدن اصواتي با شدت كمتر از 90 دسيبل نباشد. همة ناشنوايان مطلقاً ناشنوا نيستند؛ برخي از آنها – كه اكثريت ناشنوايان را هم در برميگيرد- داراي حدي از باقيماندة شنوايي هستند.که می توان آنرا بصورت زیر تقسیم بندی کرد:
الف - ناشنوايان مطلق كه بين 85 تا 90 دسيبل
ب - ناشنوايان حاد كه بين 70 تا 84 دسيبل،
ج - ناشنوايان ملايم كه بين 55 تا 69 دسيبل و
د - ناشنوايان خفيف كه بين 25 تا 54 دسيبل از شنوايي خود را از دست دادهاند.
از سوي ديگر، ميتوانيم آسيبهاي شنوايي را در طبقات زير مورد توجه قراردهيم:
الف- مبتلايان به سنگيني گوش،
ب- نيمه شنوايان،
ج- ناشنوايان،
د- ناشنوايان شديد،
ه- ناشنوايان مطلق.
بر حسب بهرهمندي يا عدم بهرهمندي از شنوايي ميتوان ناشنوايان را به نيمهشنوايان و ناشنوايان تقسيمبندي كرد. به هرحال، آسيبهاي شنوايي تاريخچهاي به قدمت عمر بشر دارند اما قديميترين اطلاعات موجود به قوانين سهگانة رومي و عبري برميگردد. سابقة آموزش ناشنوايان در اروپا مربوط به سال 691 ميلادي است كه پيتر و كاسترو ايتاليايي اقدام به تعليم كودك ناشنوايي نمود. در ايران به دو نامِ آشنا به نامهاي ذبيحبهروز و جبار باغچهبان برميخوريم.
نخستين كالج تربيت معلم ناشنوايان در شهر لكسينگتن (Lexington) به وسيلة شخصي به نام هوراس من (Horace mann) در آمريكا تأسيس شد و دانشكدة گالادت در آمريكا نيز نخستين دانشكدهاي بود كه به پذيرش دانشجويان ناشنوا اقدام كرد.
ناشنواييها عموماً به دو دستة انتقالي و عصبي تقسيم ميشوند. ناشنواييهاي انتقالي عموماً به انتقال مكانيكي امواج صوتي از راه گوش خارجي و مياني مربوط ميشود؛ درحالي كه ناشنواييهاي عصبي به گوش دروني مربوط است. از نظر علت شناسي، ناشنواييها يا ژنتيكي هستند يا غير ژنتيكي كه هر يك علتهايي خاص دارند . كودكان ناشنوا معمولاً در تحول زباني، اجتماعي، عاطفي و شناختي با مشكلاتي مختلف روبهرو هستند كه به هنگام ارزيابي آنها بايستي بدقت مورد سنجش و اندازهگيري قرار گيرند.
صدا از نظر روانشناسي انعكاس ذهني تأثر اندامهاي شنوايي و از نظر فيزيكي نوعي انرژي است كه از يك منبع مرتعش شده صادر ميگردد. خواص فيزيكي صدا عبارتند از: ارتفاع صوت، شدّت صوت و طنين آن. كمترين ميزان صدايي كه شنيده ميشود آستانة پايين شنوايي و حداكثر صدايي را كه ميتوانيم بشنويم، آستانة بالاي شنوايي مي ناميم. فاصلة بين اين دو را فراخناي شنوايي ميگوييم. آستانة درد بلافاصله پس از آستانة بالاي شنوايي قرار دارد كه دريافت صدا را با درد در اندامهاي شنوايي توأم ميكند. ارزيابي شنوايي به وسيلة شنوايي سنج با استفاده از دستگاهي به همين نام انجام مي گيرد كه نتيجة آن بر صفحهاي به نام اديوگرام ثبت ميشود. شنواييسنجي با شنوايي سنج به دو شيوه افزايشي يا كاهشي انجام ميپذيرد. علاوه بر استفاده از شنواييسنج از روشها و وسايلي ديگر نيز براي ارزيابي ميزان شنوايي استفاده ميكنند.
آموزش كودكان ناشنوا بايد از پايينترين سن آغاز شود و دربرگيرندة آموزش لبخواني، استفاده از باقيماندة شنوايي با بدون كمك گرفتن از ابزارهاي كمك شنوايي و در صورت لزوم آموزش زبان اشاره به عنوان زبان كمكي ميباشد. آموزشهاي كلاسيك نيز در قالبهاي شناخته شدة خاص ارائه ميگردند.
منبع: آشنايي با ويژگيها و مسايل كودكان استثنايي
كارداني تربيت معلمَ
- اضافه کردن دیدگاه جدید
- 4831 بازدید