ورود کاربر

جملات تربیتی

مسئله ايتام بسيار اهميت دارد .ايتام را بايد نهايت نوازش نمود و پرورش داد و تعليم كرد و تربيت نمود.

نقش پدر در تربیت و رشد کودک (قسمت اول )

كاربران عزيز و گرامي

از اين پس طي مجموعه اي از مقالات،  به موضوع نقش پدر در تربيت و رشد كودك مي پردازيم . اولين قسمت از اين مجموعه تقديم مي گردد.

 

 

 


يكي از مديران ارشد سازمان هاي دولتي مي‌گفت: ما رشد كودكانمان را تنها در هنگام خواب و در رختخواب‌هايشان مي‌بينيم.

بسياري از مرداني كه اين روزها سرشان به كارهاي مختلف گرم است، مبتلا به چنين تراژدي هستند. آنها متوجه نمي‌شوند كه كودكانشان چگونه بزرگ شده‌اند، در جادة رشدشان از چه مسيري گذشتند و يا مسايل و مشكلات آنها چه بوده است.

همه مديران مدارس و حتي مديران مهدهاي كودك گله‌مندند كه جلسه‌هاي ارتباط با والدين تقريباً بدون حضور پدران برگزار مي‌شود. گويي پدران گرفتارتر از اين هستند كه براي كودكانشان وقت بگذارند. اسطوره پدراني كه نمي‌دانند فرزندانشان در چه دوره‌اي تحصيل مي‌كنند به شكل غم‌انگيزي در حال رشد است.

پدر روستايي نيز كه زماني خاطره‌ها و لحظه‌هاي ارزشمندي در كنار اعضاي خانواده خود داشت، بنا به ضرورت، راهي شهرهاي بزرگ مي‌شود تا با انواع كارهاي خدماتي امكانات بيشتري را براي اعضاي خانواده خود تامين كند. تعداد روستاهايي كه در آن پدران ما از خانوده‌هاي خود دور هستند، رو به افزايش است.

غيبت پدران شهري و روستايي به تدريج به عنوان يك اصل در نظام خانواده ايراني جا افتاده است و بي‌شك اختلال و مشكلات خاص خود را نيز به نظام خانواده تحميل مي‌كند.

در خانواده‌هايي كه با پدران غايب روبه‌رو هستند، كودكان خردسال زودتر و بيش از ديگر اعضاء خانواده دچار آسيب مي‌شوند، چرا كه آنها نمي‌توانند جريان رشد خود را به تنهايي كنترل كنند، الگوي مناسبي از نظام خانواده پيش‌رو ندارند، نمي‌توانند همسان‌سازي كنند، در كسب الگوي جنسي دچار مشكل مي شوند و بهداشت و تغذيه آنها به خطر مي‌افتد.

از سوي ديگر اين پدران غايب به واسطه فقدان ارتباط‌هاي لازم، هرگز نمي‌توانند براي كودكان خود بيان كنند كه چه كار مي‌كنند، چقدر منابع مالي دارند، اين منابع چگونه تأمين مي‌شود، چه مشكلاتي دارند و چگونه همة فشارها را تحمل مي‌كنند. در نتيجه اين گروه از پدران فقط با گنجشكاني روبه‌رو مي‌شوند كه هميشه دهانشان باز است و هميشه متوقع.

زندگي به ظاهر مدرن از مردان فقط به عنوان تأمين كننده منابع مالي ياد مي‌كند  در حالي كه در تفكر و زندگي سنتي، مردان نقش‌هاي متعدد ديگري نيز داشته‌اند؛ بودن در كنار خانواده، آموزش حرفه خود، آموزش روش زندگي، مهارت‌هاي زندگي و .. از جمله وظايف مردان در نظام سنتي ما است.

متأسفانه سيستم‌هاي به ظاهر مدرن اين ويژگي مثبت را مخدوش كرده است و يا در حال از بين بردن آن است.

امروزه كارشناسان و صاحب‌نظران در كشورهاي اروپايي و آمريكايي به اصولي مي‌پردازند و آن را ترويج مي‌دهند كه روش زندگي شرقي هميشه از آن بهره‌مند بوده است  اما الگوهاي مصرف و تعبيرهاي غلط از زندگي مدرن اين ارزش‌ها را به هم ريخته است.

مجموعه‌اي كه در دست داريد براي اولين بار به نقش مردان در برنامه‌هاي مراقبت از رشد و تكامل كودكان خردسال مي‌پردازد. اين مجموعه نه تنها به نقش تربيتي پدر در خانواده اشاره مي‌كند، بلكه حضور پدر را در جريان رشد كودك، خانواده و جامعه نيز مورد بررسي قرار مي‌دهد.

مقاله‌هاي اين  قسمت به خوانندگان مي گويد كه حضور همة اعضاي خانواده در كنار هم براي پيشرفت جامعه موثر است و مردان نيز جزيي از اين مجموعه هستند. هم‌چنين در اين مجموعه فرصتي دست داد تا بتوانيم از مرداني كه در طي ساليان عمر خود در عرصه‌هاي مختلف آموزش، ادبيات، هنر، تحقيق و ... به كودكان انديشيده‌اند، يكبار ديگر ياد كنيم. هرچند كه امكان انتخاب گسترده نبود، اما اميدمان به شراره ‌انگيزه‌اي است كه از خواندن اين اندك، زبانه مي‌كشد.


نقش مردان در زندگي كودكان

نويسنده: جوديت. ال. ايواند.

مترجم: ليلا بابايي

مقدمه

اين روزها در همه جاي جهان شاهد برگزاري سمينارها و نشست‌هايي مربوط به كودكان هستيم، اما در اغلب اين برنامه‌ها تنها به نقش مادر در نگهداري و مراقبت از كودكان پرداخته‌ مي‌شود و به جايگاه پدران در اين باره توجه بسيار كمي مي‌شود. با همه اينها مردان نيز مانند زنان تأثيرات فراواني بر زندگي كودكان دارند. نقش آنان به عنوان سرپرست مالي خانواده و يا جايگاهي كه در خارج از خانه به عنوان يك معلم، پزشك، سياستمدار و غيره دارند، بر زندگي كودكان مؤثر است.

وقتي مردان بتوانند به حاميان با نفوذ و توانايي براي كودكان تبديل شوند و از نيازهاي كودكان با اطلاع باشند، بي‌شك در برنامه‌ريزي به نفع كودكان بيشتر تلاش خواهند كرد و در صورتي كه آنان از نيازهاي كودكان و اهميت دوران كودكي بي‌اطلاع باشند، برنامه‌هاي كمك به كودكان نيز متوقف مي‌شود. فراموش نكنيم كه زندگي زنان و كودكان به زندگي مردان و تصميم‌گيري‌هاي آنان وابسته است و مردان مي توانند از كودكان به خوبي حمايت كنند. در سال‌هاي اخير، توجه به روابط ميان پدران و فرزندانشان، افزايش يافته است. در نشست‌هاي فراوان در كشورهاي مختلف جهان، نقش و مسؤوليت‌هاي پدران نسبت به زندگي فرزندانشان بحث و بررسي مي‌شود. آنچه مسلم است، جامعه‌اي كه به فرداي خود مي انديشد به ضرورت حضور مردان در زندگي كودكان نيز مي‌انديشد و در راه رسيدن به اين مهم، به نقش رسانه‌ها در كمك به افزايش آگاهي مردان نسبت به اهميت مراقبت از كودكان، شركت دادن مردان در مراقبت و ساير اقدامات اجتماعي- حمايتي كودكان توجه خاص دارد. همان‌گونه كه گفته شد در اين مقاله تأثير نقش مردان به عنوان پدران، مراقبان و ساير جايگاه‌ها در زندگي كودكان بحث و بررسي مي‌شود و به راهكارهايي كه آگاهي و مشاركت مردان را دربارة نيازهاي كودكان و رفع آنها بالا مي‌برد، مي‌پردازد.

مردان به عنوان پدران

در سال‌هاي اخير پديدة مردان به عنوان پدران، موضوع بسياري از مطالعات و تحقيقات شده است. با اين وجود اين پديده نسبتاً جديد است و بسياري از ابعاد آن قابل تعمق و بررسي است.

در گذشته تنها نقش مراقبتي پدر در خانواده، رابطه با همسر، سرپرستي‌هاي مالي او و تهيه سرپناه براي خانواده از نقش‌هاي مهم پدري بود، اما حقيقت نشان مي‌دهد كه پدران مي‌توانند با رفتارها و عملكردهاي مناسبشان تأثير مثبتي به روي رشد و پيشرفت فرزندانشان بگذارند.

مشاركت مستقيم با خانواده

ماهيت رابطه پدر و فرزند

مطالعات، علاقه پدران را به فرزندانشان نشان مي‌دهد. اين پژوهش‌ها مي‌گويد كودكاني كه پدرانشان از بدو تولد نقش مهمي در زندگيشان دارند از ميزان هوشي بالاتري نسبت به كودكاني كه فاقد چنين موهبتي، هستند برخوردارند. تحقيقات نشان مي دهد، كودكاني كه روابط خوبي با پدرانشان دارند، در مدرسه موفق‌ترند و مشكلات رفتاري كمتري هم دارند. آنچه در اين موضوع مهم است، سطوح و نوع مشاركت پدر در زندگي فرزند است و نه ميزان زماني كه با او مي‌گذراند. محققين مي‌گويند يكي از مهم‌ترين تأثيرات پدر به روي فرزند، وجود خود اوست.

مراقبت از كودك يعني مشاركت با او در رشد و پيشرفت. پدراني كه به علت محدوديت زماني، مسؤوليت كمتري را نسبت به كودك عهده‌دار هستند، بايد مهارت‌هاي مراقبتي خود را افزايش دهند.

بنابراين مشاركت به معناي مراقبت كننده اصلي نيست، بلكه هدف اساسي مشاركت به مفهوم تأثيرگذاري فعالانه بر پيشرفت و رشد كودك است. تحقيقات نشان مي دهد كه پدران در زمان لازم در خانواده حضور ندارند. در يك پژوهش در سال 1995 دربارة زندگي كودكان چهارساله در 10 كشور معلوم شد كه اين كودكان به طور متوسط حداقل 5 ساعت را تحت مراقبت مادر و تنها 1 ساعت را تحت مراقبت پدر هستند.

در جدول شماره 1 ميزان حضور پدران و مادران در ساعت‌هاي روز و در كنار كودكان بررسي شده است: اطلاعات چنداني دربارة حداقل زماني كه پدران بايد با كودكانشان سپري كنند، در دسترس نيست و علي‌رغم اينكه مشاركت فعال پدران در تحولات زندگي فرزندانشان تشويق مي‌شود، هنوز در بسياري از كشورها حضور پدران حتي در خانواده مشاهده نمي‌شود.

هرچند كه زن‌سالاري در بعضي از جوامع، نشانه عدم حضور پدران در خانواده و مشاركت است، اما به درستي نمي توان از آن به عنوان تنها عامل در اين‌باره نام برد.

كشور

مادر

ساعت و دقيقه

پدر

دقيقه

ساير اعضاي

خانواده

ساير پرستاران

بلژيك

چين

فنلاند

آلمان

هنگ‌كنگ

نيجريه

پرتغال

اسپانيا

تايلند

آمريكا

50/5

45/6

42/7

10

30/7

10

50/8

35/7

8

42/10

30

50

45

40

50

42

25

20

15

42

1

5/1

30

5/1

42/1

15/1

40/2

1

42/2

45/0

5/6

5/3

45/4

20/2

4

30/2

5/3

42/4

1/

50/2

در مطالعاتي كه در كشور هند با عنوان (دختران و خانواده) صورت گرفت، دستاوردهاي مشابهي به دست آمد. در اين تحقيق كه در سال 1994 بر روي 13200 كودك دختر انجام گرفته است، نتايج زير دربارة مشاركت پدران در زندگي دختران به دست آمد.

نقش پدر در تقسيم فعاليت‌ها و مشاركت با دختران آنقدر حاشيه‌اي است كه به يكي از بزرگترين تراژدي‌هاي خانوادگي هند تبديل شده است. نتيجه تحقيق بيانگر اين نكته است كه پدران هندي مسؤوليت‌هاي خود را به عنوان پدر ناديده گرفته‌اند. پدران علاوه بر وظايفي مانند تهيه مواد غذايي، شرايط تحصيل و ازدواج، وظايف ديگري نيز از جمله حضور در جامعه به همراه كودكان و به دست آوردن فرصت هايي براي گسترش روابط احساسي با كودكان دارند.

متأسفانه  با تمام تشويقي كه براي مشاركت پدران در امر مراقبت براي رشد و تكامل كودكان خردسال مي‌شود، هيچ اطلاعاتي در دست نيست تا به ما بگويد حداقل زماني كه فرزندان نياز دارند تا با پدران خود باشند چقدر است. اما هنوز اين جريان به شكل جدي در دنيا رواج ندارد. واقعيت اين است كه در بسياري از جوامع حتي مردان در خانواده نيز حضور ندارند و براي انجام كارهاي مختلف در شهرهاي ديگر زنگي مي‌كنند. در كشور تايلند 22% و جامائيكا 42% از مردان دور از خانواده‌هايشان زندگي مي‌كنند و زنان سرپرستي خانواده را به عهده دارند. در عين حال بايد آمار زناني را اضافه كرد كه از همسرانشان جدا شده‌اند و به تنهايي فرزندان خود را بزرگ مي‌كنند. براي مثال در غنا 20% زنان به دور از همسرانشان فرزندان خود را بزرگ مي‌كنند ولي 50% زنان  سرپرست اصلي خانواده هستند.

توجه به زندگي زنان مي‌تواند در سياست‌گذاري در برنامه‌هاي مراقبت از كودكان خردسال، بسيار مهم باشد بدين ترتيب اگر ما به دنبال عامل بالقوه براي مشاركت مردان و زندگي فرزندانشان هستيم، بايد راه‌هايي را بيابيم كه خانوده‌ها (زنان و مردان) بتوانند در كنار هم زندگي كنند.

منبع : نامه مربی

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.
  • تگ های مجاز : <a> <em> <strong> <cite> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگرافها به صورت اتوماتیک جدا سازی می شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی

سیستم امنیتی
این سیستم امنیتی برای دفع کامنت های اسپم است.
Image CAPTCHA
حروفی را که در تصویر می بینید را تایپ کنید.