شهید جمال کاشانی در 28 مهر ماه 1328در طهران متولد شد.وی اولین فرزند آقای علی اکبر کاشانی و خانم باهره سلمانی وادقانی بود.
  وقتی که جمال 3 ساله بود با یک موتور سیکلت تصادف کرد ،شدت آسیب دیدگی او به حدی شدید بود که مادر بزرگ (پدری اش) از شدت ناراحتی سه مرتبه بیهوش شد و هر سه بار در آن حالت، حضرت اعلی را زیارت نمود که فرمودند: "ناراحت نباش، جمال مال ماست".
    همچنین پس از تولد جمال و در ایام کودکی او،مادرش در عالم رویا مشاهده می کند که حضرت عبد البهاء تشریف آورده و "یک تکه نبات و یک برگ سبز" به ایشان هدیه می کنند.مادر جمال می گوید که این خواب من پس از 35 سال تعبیر شد،آن تکه نبات رمزی از شهادت جمال و آن برگ سبز ، سجن فرزند دیگرش کمال کاشانی بود که همزمان با گرفتاری جمال در سال 1362 اتفاق افتاد و 5 سال بطول انجامید.
  20 سالگی جمال آغاز دوره خدمت سربازی او بود که در شهرهای آبادان و دزفول سپری شد.
    او انسانی بسیار مهربان بود،همیشه به کسانی فکر می کرد که زندگی سختی داشتند و از هیچ تلاش و کوششی برای کمک به دیگران فروگذار نمی کرد.
    در 24 سالگی با خانم افسانه شهیدی ازدواج کرد و ثمره ی این ازدواج 2 دختر به نام های ماندانا و هدا ( ماندانا عزيز در حين شهادت پدر ٩ ساله و هدي عزيز ٤ ساله بودند ) می باشد که هر دو در ظل امربوده و در نهایت عشق و ایمان به خدمت آستانش مشغول هستند.
    جمال در سن 27 سالگی به همراه خانواده  در دهقان ویلای کرج سکونت اختیار کرد و بعضویت محفل روحانی آن محل در آمد.
    بالاخره در تاریخ 29 تیر ماه 1362 وقتی که 33 سال داشت دستگیر شد و پس از 18 ماه زجر و شکنجه و حبس طولانی درسلول های انفرادی زندان های اوین و گوهر دشت در تاریخ 13 آذر 1363 در زندان اوین به دار آویخته شد.
    آقای طلوعی که در آن زمان مسئول شکنجه و آزار بهائیان بود(به گفته ی هم بندان بهائی جمال)  با مشاهده ی صبر واستقامت وشجاعت بی نظیرش به جمال لقب "دلاور" داده بود.
( اخوي جناب جمال كاشاني شهيد جناب كمال كاشاني هم اكنون از مسجونين زندان رجائي شهر دوره محكوميت بيگناهي خود را براي بار دوم با استقامت و پايمردي تحمل ميكند ) 

روح پر فتوحش در جنت عليا شاد و مستبشر