ًدوستان عزيز و همراهان هميشگي 
ا
امروز لوگوي ما به عاشق دلباخته اي اختصاص دارد كه در تاريخ ٢٥ آبان ١٣٦١ خاطره حماسه ساز خود را به ثبت رساند ايشان شاعر و اديب ، شهيد محيد جناب آقاي حبيب الله اوجي در شيراز ميباشد جناب اوجي قبل از ايمان عضو تبليغات اسلامي ( حجتيه ) بودند و به اذيت و آزار بهائيان روگردان نبود و دائم در صدد مجادله وبحث و ايذاء اين جمع بيگناه بود احباء تصميم ميگيرند براي آنكه دست از آزار بهائيان بر دارد اورا تبليغ كنند و فردي را ميفرستند بااو صحبت كند آن فرد براي مطالعه كتاب ايقان ( رساله خالويه ، كه باعزاز خال اكبر در پاسخ بسئوالات غامض ايشان عزّ نزول يافت  ) را به ايشان ميدهد و جناب حبيب الله خان اوجي آن زمان يك دكان نانوائي داشت و از عصبانيت كتاب ايقان را به درون تنور نان پزي مياندازد و به عداوت خود ادامه ميدهد تا اينكه بشرف ايمان فائز مي شود دوستانش چون اورا آرام مييابند و مطلع برايمان او ميشوند جناب اوجي را تحت فشار ميگذارند تا اينكه ايشان را ترور ميكنند و تيري كه ضاربين بسوي او نشانه ميگيرند به كتف ايشان خورده دست راستشان عصبها قطع ميشود وديگر كمتر حركت ميكرد ودر عيادت احباء از ايشان ميفرمودند اين دست راست من بايد قطع ميشد زيرا كتاب مستطاب ايقان را به تنور انداخت . جناب اوجي شاعر زبر دستي بودند و تخلّص ايشان نابت بود در زندان عادل آباد با عزيزان ما مسجون بودند و بنوبه همه مسافر قرب الهي شدند و رداء شهادت در بر نمودند سالها در شيراز دل انگيز افتخار مجاورت ودوستي با خانواده جناب اوجي را داشتم و خاطرات زيادو اشعار نابي از آن عاشق معبود الهي تعريف ميكردند و بيشتر پي ميبرديم كه اين عزيزان منتخب حضرتش براي چنين روزگاري بود 

ياد وخاطره اش جاويد و زنده و راهش پر رهرو

ارسال از یک دوست