ورود کاربر
جملات تربیتی
پاره اي نواقص طبيعي در هر طفل ولو هر قدر صاحب استعداد باشد موجود است
سفری به فراسوی این جهان خاکی
شبی از شبها، در عالم رؤیا، مشاهده کردم که وارد عالم ملکوت شدهام. بس شایق بودم که گوشه و کنارش را ببینم و سر بکشم و بدانم اینجا چگونه مکانی است. فرشتهای به استقبالم آمد. سخن از آرزو و امید درون به میان آوردم و او را باز گفتم که درونم میل وافر دارم که ببینم و بدانم. گفتا، فقط گوشهای از این جهان پهناور را نشانت دهم و تو را همان بس. پس به راه افتادیم و بنایی دیدیم و وارد شدیم. اطاقهای متعدّد داشت. وارد اطاق اوّل شدیم. فرشتگان بسیاری دیدیم که سخت مشغول کار بودند و نامههایی را دریافت میکردند و میگشودند و نگاهی سریع میانداختند و روی آن نشانی مقصد را مینوشتند و میفرستادند. آنقدر مشغول بودند که کسی متوجّه ورود ما نشد. کسی به کسی حرف نمیزد و همه مشغول کار بودند. به همان آرامی که وارد شده بودیم، خارج شدیم.
وارد اطاق دوم شدیم. به همان تعداد فرشتگان دیدم که اینها نیز سخت مشغول کار بودند. کسی نبود که بیکار باشد. اینها نیز پیامهایی دریافت میکردند و با نگاهی به نام گیرنده، دیگربار میبستند و برای گیرنده ارسال مینمودند. کسی با کسی حرف نمیزد، زیرا فرصتی برای حرف زدن نداشتند. اینها نیز متوجّه ورود و خروج ما نشدند.
به اطاق سوم رسیدیم، دیدم عدّهء کمی از فرشتگان، بیکار و ملول، نشستهاند و کاری برای انجام دادن ندارند. گاهی، به ندرت، یکی دو پیام و نامه میرسد. نگاهی میاندازند و به مقصد نهایی میفرستند. تمام کار این اطاق را فقط یک فرشته کافی بود که انجام دهد. گاهی این با آن سخنی میگفت و دیگری گلایهای میکرد. همین و بس. اینها نگاهی به ما انداختند و سری تکان دادند و دیگربار به کار خود مشغول شدند!
بیرون آمدیم و فرشتهء راهنما به من گفت، "همینقدر تو را بس. دیگر باید به منزل و مأوای خود باز گردی. آنچه را که دیدی میتوانی برای سایر افراد بشر تعریف کنی." امّا من نمیدانستم معنی این سه اطاق چیست و آنها چه میکردند. جرأتی به خود دادم و از فرشته پرسیدم، "معنای این اطاقها چیست و آن فرشتگان چه میکردند؟" گفت، "در اطاق اوّل پیامها و دعاها و تقاضاهای واصله از زمین بررسی میشد، و برای بررسی و اجرا یا جواب به قسمت مربوطه ارسال میگشت. در اطاق دوم، جوابهای واصله از قسمتهای مختلف ملکوت ملاحظه میشود و برای فردی که تقاضا یا دعا کرده ارسال میگردد. اینها به سرعت کار میکنند که تأخیری حاصل نشود. چون وقتی تأخیر میشود سبب نومیدی فرد تقاضا کننده میشود و آفریننده مایل نیست کسی نگران و مأیوس گردد. خوب، کثرت کارها آنقدر است که گاهی این تأخیرها رخ میدهد."
فرشته ساکت شد و من مشتاق پی بردن به ماجرای اطاق سوم و در عین حال متحیّر از این که با آن همه کار در دو اطاق اوّل و دوم، چرا فرشتگان اطاق سوم اینقدر بیکارند. امّا، ساکت ماندم تا خودش سخنی بگوید. امیدوار بودم جواب قانع کنندهای بشنوم. فرشته مدّتی طولانی ساکت ماند. عاقبت لبخند تلخی زد و دهان باز کرده گفت، "در اطاق سوم شکرانه و سپاسگزاریهایی که از زمین در جواب اجابت درخواستها و دعاها واصل میشود، ملاحظه میگردد و به قسمت مربوطه فرستاده میشود."
فرشته زبان از سخن گفتن فرو بست و دیگر هیچ نگفت و مرا تا محلّ خروج همراهی کرد. از آن پس تا زمان خروج از جهان بالا دیگر هیچ سخنی از وی نشنیدم.
- 4676 بازدید
ارسال کردن دیدگاه جدید